اصل نبوت یا همان «نبوتعامه» یکی از اصول بنیادین ادیان الهی است؛ در هیچ دین و مسلکی، یا دستکم در هیچ دین الهی، انفکاک میان دین و پیامبر ادعا نشده است. مبحث نبوت متکی بر یقین به وجود خدای عادل و حکیم است؛ ازاینرو مسئله توحید و صفات الهی، همچون عدل و حکمت، در این نوشتار مفروغعنه به حساب آمدهاند.
برای اثبات نبوتعامه دلایل محکم عقلی وجود دارد؛ نکته مهم و قابل توجه آن است که عالمان شیعه در بسیاری از این دلائل، بعضی از مقدمات براهین مذکور را مسلّم و مفروغعنه دانسته و آنها را بررسی نکردهاند یا در جایگاه دیگری به اثبات آن پرداخته اند؛ مثلاً وقتی از برهان حکمت الهی در راستای اثبات ضرورت نبوتعامه بهره بردهاند، برای اثبات ناتوانی عقل در رساندن بشر به سعادت و کمال (بهعنوان یکی از مقدمات این برهان) دلیلی نیاوردهاند. همین موارد زمینهساز نقد «دلایل عقلی ضرورت نبوت» را از سوی برخی فراهم کرده است.
منتقدان، مهمترین براهین عقلی اثبات ضرورت نبوتعامه را نقد میکنند و اصرار دارند که چنین ضرورتی غیرقابل اثبات است و عقل و تجربیات علمی بشر، بهتنهایی میتواند او را به سرمنزل مقصود برساند!
یکی از کتابهایی که در سالهای اخیر با همین موضوع نگارش شده است، کتاب «نقد مبانی نظری نبوت»، مجموعه مقالات حجتالله نیکویی است. وی در این مقالات اصرار دارد که اصول موضوعه و پیشفرضهای متکلمان مسلمان برای دفاع از ضرورت نبوتعامه، ناتمام و فاقد اعتبار عقلانی است؛ ازاینرو در نوشتار حاضر کوشیدهایم پیشفرضهای کلامی ضرورت نبوتعامه را بررسی و مدلل سازیم.