حماسۀ عاشورا یکی از قطعههای ماندگار تاریخ بشریت است؛ اما این واقعه هنگامی روی داد که نخستین شبکههای تحریف مفاهیم اسلامی در دستگاه اموی در حال سازماندهی بود؛ ازاینرو جریان اموی اساساً درصدد بود تا قیام امام حسین علیه السلام را یک سرکشی سیاسی معرفی کند؛ چیزی که رگههای آن امروزه در بخشی از جهان اسلام، در قالب شادیکردن در این روز، تبرکجستن و شکرگزاری از خداوند برای پیروزی بنیامیه دیده میشود.
بررسیهای تاریخی نشان میدهد، روزۀ دهم محرم، برخلاف تبلیغات اموی، نه تنها سنتی نبوی نیست؛ بلکه مفهومی خودساخته در عصر امویان است که پیرو برنامههای بنگاه تبلیغاتی اموی آن روزگار به متون دورههای بعدی راه یافته است. پژوهشهای تاریخی، حدیثی و فقهی بر آنند که روایتهای روزۀ عاشورا از آنچنان آشفتگی در اسناد و دلالتها رنج میبرند که نمیتوان کمترین استدلال دقیق فقهی را بر پایۀ آنها استوار کرد؛ حتی اگر وجود آن، در عصر پیامبر پذیرفته شود اسناد فراوانی، نسخ آن را پس از تشریع رمضان به دست میدهند. افزون بر این دلایل و شواهد متقن کلامی و تاریخی بر این موضوع دلالت میکند که حرکت امام حسین علیه السلام و شهادت او بر پایۀ ارزشهای دینی و با انگیزه اصلاح مفاسدی صورت گرفته بود که در طول بیش از چهل سال پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در میان امت اسلامی پدید آمده بود و امام حسین علیه السلام از باب وظیفۀ شرعی و عقلی به تغییر و دگرگونی آن مکلف بود.