استکبارستیزی و مقابله با نظامسلطه از اصول سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی است؛ بروز برخی مشکلات و فشارهای اقتصادی باعث شده تا برخی با ارتباط دادن آن با استکبارستیزی و تلقی شرایط عسروحرج از وضعیت کشور، به استناد اصل تقیه و قاعدۀ لاحرج، تداوم مقاومت و استکبارستیزی را زیر سؤال ببرند. در پژوهش حاضر در ارزیابی این انگاره مبتنی بر روش تحلیلی ـ مقایسهای، با تبیین مبانی فطری، عقلی و دینی ضرورت مقاومت و بررسی ریشههای دشمنی نظامسلطه با جمهوری اسلامی و هزینههای سازش، روشن میشود که دشمنی استکبار با جمهوری اسلامی، یک دشمنی سطحی و مقطعی نیست؛ بلکه ریشه در ماهیت سلطهجویانه آنان و هویت اسلامی و سلطهستیزانه کشورمان داشته و دشمنان نظام به چیزی جز دستبرداشتن از اصول اسلامی، استقلال، عزت و منافع ملی راضی نخواهند شد و تقیه و قاعدۀ لاحرج که در راستای حفظ احکام دینی جعل شده، دستبرداشتن از اصل دین را در برنمیگیرد؛ گذشته از آنکه مشکلات کشور به ضعفمدیریتی، عملکردی و کمتوجهی به اقتصاد مقاومتی بازمیگردد و برآمده از مقاومت و استکبارستیزی نیست.