«طلاق» بهعنوان مسئلهای اجتماعی، به لحاظ تأثیرات گسترده بر دگرگونی ساختار خانواده، حائز اهمیت بسزایی میباشد. قرآنکریم زوجین متقاضی طلاق را به رعایت آداب آن ملزم میکند و «احسان» در طلاق و جدایی همراه با حسن معاشرت را از لوازم آن میداند. با این توضیح، هر چند طلاق در اختیار زوج است؛ به این نکته مشروط است که مرد باید حقوق زن را به خوبی ادا کند: «فَاِمسَاک بِمَعروفٍ» و یا او را به احسان و نیکی طلاق دهد «تَسریحٌ بِاِحسانٍ». این نوشتار که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده به منظور دستیابی به دیدگاه قرآن کریم به بایستههای طلاق و چگونگی ایجاد سازگاری و تفاهم در فرایند این موضوع به سامان رسیده است. بدین منظور ابتدا با تحلیل محتوایی، ساختاری کلی موضوع مورد مطالعه مشخص شده و سپس دادهها جمع اوری و مویدات فقهی، تفسیری، روانشناختی و حقوقی گردآوری شده است.
نتایج نشان میدهد که هیچ راه حل اساسی و قابل اطمینانی برای رفع مشکلات جدایی از همسر، به جز توافق، همدلی و همکاری زن و شوهر طلاق گرفته، وجود ندارد و ناگفته پیداست که تنها با برخورداری دو همسر از سطح بالایی از پایبندی به موازین اخلاقی، از جمله بخشایش، انعطاف و مواسات میتوان سازگاری را از آنان انتظار داشت و تأکید قرآن در چندین آیه بر طلاق توأم با نیکوکاری یا طلاق شایسته، از شواهد این مدعاست.