@article { author = {حوزه های علمیه, مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات}, title = {رهیافتی به منظومه فکری مقام معظم رهبری (مدّ ظله العالی) در حوزۀ پاسخگویی به سؤالات و شبهات (1)}, journal = {فصلنامه علمی تخصصی پاسخ}, volume = {1}, number = {3}, pages = {7-18}, year = {2016}, publisher = {مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات ـ حوزه‌های علمیه}, issn = {2821-0956}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {فصل اول: زمینه‌ها و ضرورت‌ها 1. ایجاد سؤال و شبهه برای جوان در سیر رشد خود به صورت طبیعی؛ شما اگر در میان جوانان بروید، مى‌بینید جوان خوبِ ما هم گاهى در ذهنش شبهه وجود دارد. ایرادى هم ندارد؛ شبهه به ذهن همه مى‌آید؛ نباید به جوان ایراد گرفت که تو چرا شبهه دارى. وقتى ذهن فعال و کارگر شد، شبهه به ذهن مى‌آید. بر عهدة ‌ما طلبه‌هاست که این شبهه‌ها را با پیشگیرى یا با درمان برطرف کنیم.[1] 2. جدید و بروز شدن شبهات؛ امروز مباحث کلامى که براى دفاع از عقاید دینى مطرح است، غیر از مباحث آن وقت‌هاست. چه کسى حالا شبهة «ابن‌کمونه» را مطرح مى‌کند؟ امروز شبهات فراوانىدر عالم ذهنیات و معارف بشرى هست. حوزه‌هاى علمیه باید این شبهات و راه مقابلة ‌با آنها‌ را بدانند و در مقابل فلسفه‌ها و گرایش‌ها و مذهب‌ها، همیشه یک حالت برندگى و تهاجمى داشته باشند.[2] 3. رشد عمومی جامعه و افزایش توجه به مسائل و شبهات دینی؛ امروز عموم جوانان کشور ـ از دختر و پسر گرفته تا زن و مرد، و حتى غیرجوانان ـ ذهنشان باز است. اگر دیروز ـ قبل از انقلاب ـ جوانان دانشجو از این ویژگى برخوردار بودند، امروز مخصوص آنها‌ نیست و همه، مسائل را با چشم بصیرت و با استبصار نگاه مى‌کنند و مى‌خواهند بفهمند. یک بخش مهم از حادثة ‌فرهنگى در جامعة ‌امروز ما این است که اینها در معرض شبهات قرار مى‌گیرند؛ یعنى دشمنان شبهه القا مى‌کنند. دشمنان هم نه، منکرین فکر من و شما به القاى شبهه مى‌پردازند. مگر مى‌شود گفت هرکس فکر ما را قبول ندارد، لال شود، حرف نزند، و هیچ شبهه‌اى القا نکند؟ مگر مى‌شود این‌طور گفت؟ به‌هرحال حرف مى‌زنند، مطلب مى‌پراکنند، به ایجاد تردید مى‌پردازند و شبهه درست مى‌کنند.[3] مسئلة ‌دوم اینکه یک عطش فکرى در نسل جوان ما ایجاد شده است که در واقع لازم داریم در زمینة ‌هنر با برنامة ‌صحیح بتوانیم به این عطش فکرى پاسخ مثبت دهیم؛ به این گونه که هنر به‌عنوان ابزارى براى درک حقایق والاتر و بالاتر باشد و استفاده شود.[4] 4. ایجاد نشاط علمی و دینی در حوزه و دانشگاه در راستای پاسخگویی به سؤالات و شبهات؛ این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخى و جهانى خویش را به بار نشاند و همین که این عزم و بیدارى و خودآگاهى در نسل دوم حوزه و دانشگاه نیز بیدار شده است، همین که این نسل از افراط و تفریط، رنج مى‌برد و راه ترقى و تکامل را نه در «جمود و تحجر» و نه در «خودباختگى و تقلید»؛ بلکه در نشاط اجتهادى و تولید فکر علمى و دینى مى‌داند و مى‌خواهد که شجاعت نظریه‎پردازى و مناظره در ضمن وفادارى به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بیدار شود و اراده کرده است که سؤالات و شبهات را بى‌پاسخ نگذارد، خود، فى نفسه یک پیروزى و دستاورد است و باید آن را گرامى داشت و آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتورى» را شناسایى و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است.[5] 5. تلاش جدی استکبار جهانی برای شبهه پراکنی و ابهام آفرینی با هدف بی‌اعتبار سازی اسلام در چشم مردم جهان و مسلمانان؛ تلاش جدی استکبار جهانی برای شبهه پراکنی با هدف بی‌اعتبارسازی اسلام در چشم مردم جهان و مسلمانان در این چند سال اخیر، یعنى از حدود پنج، شش سال پیش به این طرف، سیاست‌هاى استکبارى هر چه توانستند تلاش کردند تا اسلام را در چشم توده‌هاى مردم و ملت‌ها، بى‌آبرو و بى‌اعتبار کنند. نه در چشم توده‌هایى که مسلمان نیستند، بلکه در چشم ملت‌هاى مسلمان! سعى کردند اینها را به اسلام بى‌عقیده کنند. به چه نحو؟ به این نحو که جوانانشان را بى‌اعتقاد و سرگرم فساد کنند؛ ذهنشان را با شبهات مشغول کنند و آنها‌ را از آن ایمان عمیق دور کنند. در کشور ما هم تلاش کردند. در دیگر کشورهاى اسلامى ـ در عراق، در کشورهاى شمال آفریقا و در کشورهاى شرق اسلامى ـ هرچه توانستند کردند.[6] ابهام‌آفرینى یکى از سیاست‌هاى اصلى کانون‌هاى مبارزه با جمهورى اسلامى است. ابهام‌آفرینى و ایجاد نقطة ‌کور براى ذهن‌ها، خودش یک سیاست است.[7] امروز تهاجم فرهنگی عظیمی علیه اسلام هست که ارتباط مستقیمی با انقلاب ندارد. این تهاجم، وسیع‌تر از انقلاب و علیه اسلام است. چیز عجیب و فوق‌العاده‌ای است که با تمام ابعاد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، علیه اسلام ـ و حتّی اسلامی که در توده‌ی مردم الجزایر نفوذدارد ـ وارد کارزار شده است. فقط یک استثنا دارد  و آن اسلامِ وابسته به دستگاه‌های استعماری و فهدگونه است؛ والا حتّی اسلام‌های به معنای اعتقاد عوامانة مردم هم مورد تهاجم است؛ چه برسد به اسلام ناب و انقلابی ـ و به تعبیر آنها‌ اسلام ایران ـ که دیگر وضعش روشن است. تهاجم عجیبی وجود دارد. چیزهایی که شما می‌شنوید - مثل حجاب در فرانسه و مبارزه با دختران محجبه در این کشور- اینها جرقه‌هایی است که نشان از آتش‌های زیر خاکستر می‌باشد و از کار عظیمی در پشت پرده خبر می‌دهد. قضیه فقط این نیست که یک دولتِ مثلاً لاییکی بگوید که ما نمی‌خواهیم محجبه‌یی باشد؛ نه، اینها اصلاً از اسلام به شدت احساس خطر کرده‌اند؛ البته این موضوع تازگی هم ندارد؛ از سابق نیز این‌طور بوده است.[8]}, keywords = {}, url = {https://www.pasokhmag.ir/article_147325.html}, eprint = {https://www.pasokhmag.ir/article_147325_fd8b2df02dd41688da0f7d0f766334ab.pdf} }